نقدی بر نمایش «سه خواهر و دیگران» به کارگردانی حمید امجد

ساخت وبلاگ

 

 

سه خواهر و دیگران

 

Image result for ‫سه خواهر و دیگران‬‎

 

از حیطه سرگرمی تا حوزه اطمینان

 

سمیرامیس بابایی

مجله دنیای تصویر

شماره266

 

حمید امجد  بعد از حدود دوازده سال دوری از اجرای صحنه ای، تجربه ی نمایشی مدرنی  را به بوته آزمایش گذاشته است. نگاهی  بینامتنی  به نمایشنامه " سه خواهر" آنتوان چخوف و دیگر آثار نمایشی وی که روح نمایشنامه های ویلیلم شکسپیر بر کاراکترهایش مستولی است و با مطابقت های فرهنگی و امروزی از فیلتر ذهنی نویسنده پا به عرصه وجود نهاده است. همین چند خط اولیه حاکی از بن مایه پیچیده ایست که می تواند چون کلافی سردرگم به دست و پای اثر بپیچد و سرگردانی مخاطبین را حاصل شود .اما" سه خواهر و دیگران" نمایشی است که این گره  را در ذهن و فکر می اندازد و دو ساعت و نیم  تماشاگران خود را درگیر جذابیتی شگفت و انرژی بخش می کند. علاوه بر آن از آنجایی که نمایش  سرشار از ارجاعات نمایشنامه های چخوف است برای مخاطبین علاقمند به آثار وی شادی مضاعفی ایجاد می کند . مخاطبینی که شاید سال هاست از داستان سرایی های خطی  و درک ناشده گی و تحلیل های ساده لوحانه در فضای نقدناپذیر و پیش کسوت پرور در رنج اند و حال می توانند با بکارگیری از دانش ادبی خود گذار ذهنی خوشایندی را تجربه کنند. البته نمایش تنها برای مخاطبین خاص ساخته و پرداخته نشده است و خط داستانی خود را دارد و بصورت مستقل پیش رونده و جذاب است . داستان از سوگواری آندری سرگیویچ پروژورُف شروع می شود سه خواهر به نام های الگا، ماشا و ایرنا با برادرشان آندری زندگی می کنند .خانواده ای که به آینده بدبین و از سرنوشت خود ناراضی هستند. در متن اصلی  این خواهرها همگی تحصیل کرده و تعلیم یافته  مسکو هستند. اما بنا به دلایلی ناچار به زندگی در در دهکده کوچکی  در روسیه شده اند و آرزوی  بازگشت به محیط شهر نشین و متمدن مسکو را دارند. در طی داستان هر کدام از شخصیت ها درگیر مساله ای می شوند که از آرزوی بازگشت خود دور می مانند و دانش و آگاهی شهری  آنها در محیط دهقانی که به سر می برند بی فایده جلوه می کند و به کار نمی آید؛ به عنوان مثال آنها گاهی با یکدیگر به زبان فرانسه صحبت می کنند چون شخص دیگری وجود ندارد که به آن آشنا باشد! بقول ماشا آگاهی و دانشان ییشتر جنبه " تجملاتی" دارد . وی به تلخی اعتراف می کند" یک چیزی شبیه به انگشت ششم. ما خیلی چیزها می دانیم که فایده ای ندارد" اما سه خواهر امجد همچنان که ذکر شد  دارای  تغییرات رفتاری بسیاری هستند. چند شخصیت از داستان حذف شده است و فیروز (خدمت کار هفتاد چند ساله) به شکل و شمایل حاجی فیروز،لوپاخین (الکساندر لوپاخین ِ ملاک)نمایشنامه باغ آلبالو و روح پروژورُف به آن اضافه شده است. آدم های امجد نماینده افرادی  هستند که به ابتذال زندگی  دچارند. آنها حق به جانب خود را قربانی شرایط موجود می دانند اما همچنان منفعل هستد ومیخواهند با پرداخت کمترین هزینه  به نتیجه مطلوب  دست یابند. انفعالی آشنا که با نگاه نقادانه ای به رخ کشیده می شود .از طرفی هر یک از خواهرها تداعی کننده یکی از شخصیت های زن نمایشنامه های شکسپیر نیز هستند. به عنوان مثال ماشا بی رحمی های لیدی مکبث را دارد و یا الگا با نگاه خیرخواهانه اش شبیه به دزدمونا است .شخصیت فیروز که به شیوه نمایش های روحوضی در اثر وجود دارد همپوشانی جالبی بین دربارِ تزار نیکولای و دربار قاجار بوجود آورده است. زبان طنز آلود وی نیز نمایش را مابین دو قطب تراژدی و کمدی قرار می دهد و با وجود تکه کلام های عامیانه فیروز، اثر بصورت رندانه ای از عهده القا طنز چخوفی اش برآمده است . روح پدر گاهی شاه لیر است با سه دخترش وگاهی هم در جایگاه  پدرهملت ایفای نقش می کند. ساختار پیچیده نمایش  و بیرون ریزی ذهنی فعال و غنی اش  فکر را مدام درگیر واکاوی های نشانه گذاری شده می کند. در بازار نمایش هایی پرداخت نشده و برداشت های لاقیدانه ای که آثار بزرگی چون برشت و کامو در آن تلف میشوند، نمایش امجد مانند دریچه ایست که بعد از مدت ها هنرنمایشی می تواند در آن نفسی تازه کند؛و تئاتری می شود که بقول بارت "تماشاگر را از حیطه سرگرمی به حوزه اطمینان می کشاند"

 

 

 

اتاقی ازان خود...
ما را در سایت اتاقی ازان خود دنبال می کنید

برچسب : نقدی بر نمایشنامه در انتظار گودو,نقدی بر نمایش سقراط,نقدی بر نمایش سالگشتگی,نقدی بر نمایشنامه مکبث,نقدی بر نمایشگاه کتاب,نقدی بر نمایشنامه اتللو,نقدی بر نمایشنامه هملت,نقدی بر نمایش دل سگ,نقدی بر نمایشگاه کتاب تهران,نقدی بر نمایشنامه خدای کشتار, نویسنده : samiramisbabaieaa بازدید : 111 تاريخ : شنبه 20 شهريور 1395 ساعت: 9:10