نقدی بر نمایش تنها راه ممکن به کارگردانی محمد یعقوبی

ساخت وبلاگ
Image result for ‫تنها راه ممکن محمد یعقوبی‬‎

سمیرامیس بابایی

مجله دنیای تصویر

شماره 272 اسفند ماه 95

یکی از بهترین و تحسین برانگیزترین نمایش های جشنواره امسال نمایش کارگاهی «تنها راه ممکن است»

این نمایش اثریست که بیشتر بازیگرهایش  متشکل ار هنرجویان تازه نفس رشته  تئاتر هستند .نسلی جدید که اعتقاد و ایمان به تئاتر در چشم های پر امیدشان موج می زند. گروهی که صحنه را گرامی میدارند و هنوز به رنگ زمانه درنیامده، آرمان گرا و پر از تخیل و تصور هستند و  با امید و ایمان بر صحنه قدم بر میدارند . همین اتمسفر، روح اثر را تحت تاثیری تکان دهنده از خود قرار داده  است که با هدایت و کارگردانی یعقوبی نمایشِ بی ادعا و بزرگی را در تماشاخانه کوچک باران به مخاطب خود ارائه می دهند.از طرفی اتمسفر این گروه تئاتری با بن مایه اثر که داستان ِسرخوردگی نسل های جوان است که یکی پس از دیگری یاس و سرخوردگی و جوانی از دست رفته شان را برای یکدیگر به ارث میگذارند گروتسگی ایجاد کرده است. این تئاتر بی چیز با دو ردیف بازیگرهایش در نیمکت های که در دو طرف سالن قرار دارد  بیوگرافی شفاهی از شرح آثار و احوال  نمایشنامه نویسی است به نام «مهران سوفی » که به بررسی نمایشنامه هایش در طی زمان می پردازد و به صورت اپیزودیک تکه ای از آن را اجرا می کند . مهران صوفی همانند خدا-طبیعتِ اسپینوزا  روح جمعی جامعه ما از دهه شصت تا کنون است. یک روح کلی که نمایشنامه هایش در کنار هم کلان داستانی را ایجاد می کند .شرح و وصف و شرایط هر یک از ما دهه شصتی ها،  هفتادی ها و هشتادی ها.  نویسنده(محمد یعقوبی) هوشنمدانه هر تکه از اوضاع احوال جامعه را در دهه های مختلف بصورت قطعه ای از یک نمایشنامه در آورده است .کلیت اثر  میشود دنیا ی ما؛ نمایشنامه ای طولانی و ابزورد که هر یک از ما  قطعه پازلی از  ماهیت  کلی مهران سوفی ر ا شکل می دهد. نمایشنامه نویسِ داستان که دوران نوجوانی اش مصادف می شود با انقلاب، پس از جریان انقلاب فرهنگی ناگزیر به فرانسه می رود و بعد از سال ها دوباره به ایران بازمیگردد و به تدریس و نویسندگی مشغول می شود. وی نویسنده ای است که اکثر آثارش نا تمام مانده و یا به دلیل تردید های خودش بر روی صحنه نرفته است. نمایش در مورد آدم هاست و روانشناسی ای  از فکر و حال و رفتاری که حکومت ها باعث بروزش در زندگی فردی آن ها شده اند  و امیدها و آروزها و سرخوردگی هاشان را شکل می دهد. تنها راه ممکن یکی از سیاسی ترین کارهایی است که در این چند سال اخیر در جشنواره شاهدش بودیم و شاید برای همین است ساعت اجرا عمومش را ساعت نامناسبی (پنج بعد از ظهر) گذاشته اند.

 در صحنه ای  که کاراکترها با زبان فحش و ناسزا  با خوشحالی با یکدیگر صحبت می می کنند  مجری تلویزیون نیز با همین لحن با مخاطبانش صحبت می کند که گویی تداعی زیر متنِ(پاتکست) لحن مودبانه و شعار زده مجری ها ست« قسمت اول نمایش رو تماشا بفرمایین بعد چه بخوایین چه نخوایین یه گزارش خواب آور از سفر امروز رییس جمهور به استان فارس رو تقدیم می کنیم و بعد از این گزارش قسمت دوم سریال مزخرف زندگی زیبا رو براتون بخش می کنیم . بیش تر از این می خوام سر به تنتون نباشه و منتظرتون نمیذارم»

در نمایشنامه دیگری داستان مردمی را نشان می دهد که به ویروس خنده مبتلا شده اند و به هر چیز و هرکس و هر مصیبتی می خندند.نوعی علاقه به جدی نگرفتن و لوده بازی نسبت به هر چیزی که زندگی و جامعه را تحت شعاع خود قرار می دهد.

در این قسمت هم وقتی کارشناس تلویزیونی با مجری راجع به بحران اپیدمی خنده صحبت می کند شا هد طنز هوشمندانه ای هستیم « شما تصور کنید این اپیدمی وسیع تر بشه و رییس جمهور و نمایندگان محترم هم مبتلا بشن و موقعِ جدی ترین مطالب به ملت و مردم بی اختیار بخندند» نمایش  هشت نمایشنامه از مهران سوفی است درباره ی خشنونت های اجتماعی و خانوادگی ، مهاجرت و ناامیدی و با وجود بیان طنزآلودش زهر خندی تلخ و گزنده است. به طوری  که  در دو نمایش آخر  که رو به تماشاچی و با ترانه سرایی اجرا میشد  به حدی در جهان داستانی آن دخیل شده ایم و خود را جزوی از خدا طبیعت اسپینوزایی آن یافته ایم که حتا  اشک بر چشم و دردی در قلب را حاصل کند.

نسل حاضر از ما سوال می پرسد در جامعه ای که ارزش ها را با شک و تردید دریافت کرده است در مقابل مفاهیمی چون انسانیت چگونه باید رفتار کند؟ در واقع این نسل بی اخلاق یا غیر انسانی نیست، نسبت به آن مشکوک است .می داند اگر پیراهن خودش را به شخص فقیری بدهد کار درستی می کند اما نمی داند در راه وطن مردن در صورتی که سرمایه داران در جای امن خود مال اندوزی می کنند درست است؟ ایمان ندارد که با از دست دادن جانش هم وطن بهتری داشته باشد. قسمت پایانی فریاد های استغاثه امیز نسلی است که نمی خواهد پایان شب سیاه سپید باشد، وقتی که او دیگر مرده است یا جوانیش را از دست داده است. تنها راه ممکن آخرین نمایش نامه نویسنده از  راه کار های درک ضرورت خوبی و برقراری عدالت حرف می زند که هرکس می تواند به حد ظرفیت خود برای برقراری  عدالت تلاش کند تا این عدالت همانند همان کلان داستانی که از ما یک مهران سوفی را ساخته است، روح جمعی ای  شود  برای برقراری عدالت اجتماعی. مهران سوفی اما با تمام آروزها و تنها راه ممکن اش در سال 1388 کشور را ترک می کند و چهار یا پنج سال بعد هم در گمنامی می میرد. 


برچسب‌ها: جشنواره تئاتر فجر, محمد یعقوبی, نشریه دنیای تصویر اتاقی ازان خود...
ما را در سایت اتاقی ازان خود دنبال می کنید

برچسب : نقدی,نمایش,تنها,راه,ممکن,کارگردانی,محمد,یعقوبی, نویسنده : samiramisbabaieaa بازدید : 90 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 9:59