نقدی بر نمایش گالیله به کارگردانی علی پویان

ساخت وبلاگ

Image result for ‫نمایش گالیله علی پویان‬‎

نویسنده: برتولت برشت

مترجم: حمید سمندریان

کارگردان : علی پویان


بازیگران: (به ترتیب حروف الفبا) امیر یل ارجمند، ژاکلین آواره، فاطمه امینی، بنیامین بخشی زاده، اسفندیار بنوال، شبیر پرستار، صادق توکلی، سعید داوودی، بهروز سروعلیشاهی، حمیدرضا سنگیان، شاهین علایی نژاد، بابک قادری، شاپور کلهر، امیر مولوی

 

آخرین کلام

سمیرامیس بابایی

ماهنامه دنیای تصویر شماره 279

 

گالیله وصیت نامه حمید سمندریان است . او هیچ گاه نمایشنامه ای را ترجمه نمی کرد مگر به قصد اجرا رفتن  آن. اما این اثر مجبوب وی و به قول خودش «افراطی ترین درام» حدود سی سال پشت درهای بسته باقی ماند

گالیله نمایشنامه ایست  بزرگ، که پرداختن به آن نه تنها جسارت می خواهد بلکه سنگ محکی بر توانایی هر کارگردانی است.علی پویان کارگردان نمایش در بروشور، خود را شاگرد سمندریان و آموخته مکتب وی معرفی می کند. شکی نیست که وی قدر و منزلتی برای تئاتر قایل است و در زمانه ای  که کارگردانان بیشتر به خود نمایی اهمیت می دهد  بقای چنین تفکری زاده شرافت است .اما مشکل از آنجایی آغاز می شود که کارگردان اجرا رفتن به هر صورت ممکن را بر نرفتن ترجیح داده است  . نمایش گالیله اجرایی است  تکه پاره شده از اثر برشت با حذفیات افراطی  که در صحنه به صحنه آن به چشم می خورد. در نتیجه پرداخت داستانی از دست رفته است و خوب مسلم است که تکه های مورد علاقه کارگردان، مثلا در جایی که آندره آ شاگرد گالیله برسرش فریاد می زند« بیچاره مردمی که قهرمان ندارند!»  و گالیله پاسخ می دهد« بیچاره مردمی که به قهرمان نیاز دارند!» تاثیری آنچنان که باید را در مخاطب ایجاد نمی کند. صحنه مناظره با فیلسوف و ریاضیدان ،شرح حال مردمانی که نمی خواهند حقیقت را ببنند ،ولو اینکه چند قدم بیشتر از آن فاصله نداشته باشند، به کلی خذف شده. صحنه طاعون و چندین چند صحنه مهم دیگر هم به همین بلای قیچی خوردگی دچار است. توگویی اثر تیزری است برای جذب مخاطبینٰ که در آن شرح حال خلاصه واری از ماجرا  بازگو می شود تا مردم را به دیدن کار اصلی برشت  که به زودی خواهدآمد جلب کند!

البته کارگردان ملزم  به پایبندی نعل به نعل متنی که در اختیار دارد نیست و شاید اصلا  شیوه اجرایی خاص خودش منجر به حذفیاتی از متن شود . مساله این است که تلکیف کارگردانی باید مشخص باشد. وقتی کار بر اساس متد برشت در نظر گرفته شده  و نمایشنامه به شکل روایی اورجینالش در حال پیشروی است،چرا باید به این همه حذفیات تن در داد. متن دارای لایه های در هم تنیده ایست که به دشواری می شود به ساختارش دست زد و آن را متلاشی نکرد. از هم گسیختکی خط روایی داستان اثر را به کاری متوسط  تبدیل کرده و از بار دراماتیکش کاسته است . نمایش گالیله  در ذات سعی دارد کار شرافتمندی را به نمایش بگذارد. اما متاسفانه در این مهم موفق عمل نکرده است. کار از ضعف های کارگردانی عدیده ای رنج می برد . مثلا در  جایی سه بازیگر در سمت راست صحنه مشغول صحبت هستند،کارگردان برای حقظ توازن، بازیگر دیگری را هم در سمت چپ قرار داده که کلن در تمام طول این صحنه عاطل ایستاده است! در جایی دیگر بازیگر نقش مادام سارتی  برای اینکه نشان دهد از خواب پریده است با خمیازه ای وارد صحنه می شود و در حالی که کاملا فراموش می کند چندثانیه قبلش حس خوابالودگی داشته است دیالوگ می گوید. ما در نمایش گالیله بیش از اینکه بازی ببینم آن را میشنویم. مثلا می شنویم «من دارم از ترس خودم رو خیس می کنم لعنتی!» ولی این ترس را مشاهده نمی کنیم. در وافع منطق دیالوگ است که بر کار حکمفرماست نه بازی ها . همین دیالوگ های جاندار نیز تا حدی توانسته با وجود تمامی نقطه ضعف ها نجات دهنده کار باشد و مخاطب بی حوصله پا از سالن بیرون نگذارد.(زنده باد برشت!) اما گالیله کار استخوان داری نیست از فقدان میزانسن های درست رنج می برد. ضعف بیانی بازیگران آزار دهنده است (اینکه بازیگر کلمه ندیده را «نییده» تلفظ کند اشتباه لفظی نیست یک مصیبت بیانی است!)  میزان اعتماد کارگردان به بازیگرانی که واقعا نمی توانند از عهده دیالوگ های سنگین بربیایند و نفس گیری های درست ندارند، حیرت آور است  .

 از طرفی مفاهیم چپ گرایانه بقدری در کار تلطیف شده است که اصلا به چشم نمی آید .تنها در صحنه آخر نمایش آندره آ را می بینیم که لباسی همچون کارگران بر تن دارد و روی کیف کوله اش علامت آنارشی نقش بسته است! در حالی که  صحنه اخر و پایانی نمایشنامه نه با گالیله بلکه اتفاقا با آندره آ تمام میشود. وی کتاب مقدس ،که همان کتاب «مباحثات» گالیه است را با خود به بیرون از مرز می برد. این پیام برشت هم به کل حذف شده و به جایش کارگردان روی صحنه می آید و خطاب به مخاطب می گوید« شما مسوول هستید! »بله ما همه مسوول هستیم .مسوولیت مان بیشتر  هم میشود وقتی در مکتب سمندریان تعلیم یافته باشیم، کارگردانی که تا پایان عمر حاضر نشد به قیمت حذف حتا یک خط از متن تن به اجرا نمایش بدهد  و تا آخر عمر همچون گالیله  در سکوت چندین دهه ای خود باقی ماند اما اندیشه اش را قربانی میانه روی  و اعتدال  نکرد تا کتاب مباحثاتش را در ذهن خود میراث دار باشیم . گالیله اما یک وجه فرامتنی و فرا اجرایی نیز دارد . هر کاری که در طول سال ها از این متن به نمایش در آید خواه ضعیف و خواه به قوت،در حکم تلنگری است به حافظه تاریخی ما: این همان گالیه ای است که حمید سمندریان آرزوی اجرایش را داشت و موانع او را از خلق بزرگترین اثری که می توانست در تاریخ تئاتر ما باقی بماند باز داشت ،خسرانی که فراموش نخواهند شد.  بقول جووانی گوارسکی در کتاب دن کامیلو : و ما همیشه یک حساب باز با مسبین آن داریم.

 

اتاقی ازان خود...
ما را در سایت اتاقی ازان خود دنبال می کنید

برچسب : کارگردانی, نویسنده : samiramisbabaieaa بازدید : 100 تاريخ : سه شنبه 7 آذر 1396 ساعت: 15:22