نقدی بر نمایش «تئاتر بد» به کارکردانی مهدی کوشکی

ساخت وبلاگ

 

Image result for ‫تئاتر بد‬‎

منو از این تاریکی سیاه بکش بیرون

سمیرامیس بابایی

ماهنامه دنیای تصویر شماره ی 289



تئاتر بد. تئاتر خشونت است. شخصیت های تکیده و نزارش از ضعف های جسمانی و دردهای روحی بسیاری در رنج اند. آنجا که عقده حقارت به صورتِ جنونِ آزار  سر باز می کند.

  داستان ماجرا از آنجایی شکل می گیرد که ماشین پسر و دختری (نقش دختر را بازیگر مرد دیگری به عهده دارد) در جاده خراب می شود و  پلیس سر می رسد و آنها به جای نجات  سر از اتاق بازجویی مرگ باری در می آورند. البته نمایش از همان ابتدا اشاره ی می کند که شخصیت ها تبه کارانی هستند در لباس مبدل. اما شیوه برخورد،نوع بازجویی ،خشونتی که خرج می  شود، ظاهرِ ناآشنا و غریبی هم برای مخاطب ندارد. تجربه زیستی مشترکی، حاصل سال ها زندگی در مکانی مشترک! عقل سلیم هم البته تلنگر می زند که این افراد  پلیس حقیقی نیستند و گرنه کار چگونه می تواند مجوز اجرا بگیرد! اما فارغ از این مسایل تئاتر بد می تواند درباره ی خشونت و رفتارهای بیمارگون آدم هایی باشد که برای عقده جبران جذب حرفه های خاصی می شوند( بطور مثال در بعضی از کشورهایی معمولا زندانبان ها یا در نوع دهشت ناک ترش  شکنجه گران از میان این افراد انتخاب می شوند. افرادی که با حمایت قدرت می توانند در امنیت و بصورت قانونی دست به اعمال خشونت بار بزنند) شخصیت ها در کسوت پلیس این امنیت رفتاری را پیدا می کنند تا دو قربانی خود را مورد آزار اذیت های  فیزیکی و بعضا  جنسی و روحی قرار دهند . مشخص نیست که این آدم ها دقیقا از دو قربانی خود چه می خواهند و به چه منظور آنها را گرفته اند.در طول نمایش علل بروز  رفتارهای بی رحمانه ( ریشه در کودکیِ افراد  حقارت ها  و سرکوب شدگی ها ی دوره نوجوانی شان ) مطرح می شود، که شاید توسط تماشاچی درک شوداما  همدردی ایجاد نمی کند  .شخصیت ها ترحم بر نمی انگیزند بعضا کاریکاتوری خنده دار می شوند. تئاتر بد می تواند به کارهای قبلی کوشکی نزدیک باشد، دست کم سومین کار اوست با مضمون و فضایی مشابه. شهروز دل افکار هم بازیگر ثابت کارهای کوشکی کم و بیش نقش تکرار شونده ای در پیش گرفته است وی حتا  تکه کلام«حروم زاده» خود را با همان لحن همیشگی در همه کارهایش تکرار می کند! از طرفی گذشته اسفبار این آدم ها قابل حدس است . آنقدر که گویی نویسنده آن را به نقش های خود وصله کرده است. مخاطب می تواند حدس بزند که چه خواهد شنید. انگار گذشته یک سازه از پیش ساخته شده باشد.

با وجود این تئاترِ بد، یک تئاتر آزار دهنده ی خوب است. رابطه مهر -نفرتش بین شکنجه گر و شکنجه شونده، اتمسفرِ مازوخیستی- سادیستی اش و انتقال  حس جنون و خشونت شخصیت ها همگی در کنار هم کاری موفق را به نمایش می گذارد. اما خنده مخاطب در میان این خونابه ی خشونت و تجاوز و مرگ از چیست؟ آیا تماشاچی به رسم عادت  سعی در تلطیف واقعیتی دارد که با آن روبروست؟ یا به جدی نگرفتن وضعیت های جدی عادت کرده است(به این که هنوز نوبت ما نرسیده )؟
البته کوشکی زهر آبی را با روکشی از شکلات تحویل مخاطبش می دهد که بعضا سبب خلق موقعیت های خنده دار می شود ولی نه آنچه به قهقه بیانجامد!  ریتم کار خوب پیش می رود. تمرکز مخاطب کاملا بر روی صحنه است و بازیگرانش پیش برنده هستند. بازیگران صحنه را ترک نمی کنند. و خون عضو لاینفک نمایش است در همه جایِ زندگی قربانی کننده و قربانی شونده اش وجود دارد. خونابه ای که روی صحنه از همان ابتدا جاری است و با گام های شخصیت هایش به همه جا پخش می شود.

تئاتر بد برای آزادی عمل بازیگرانش، زن پوشی را جایگزین نقش زن می کند، عملیست که خود فی نفسه  خشونت علیه زنان را نیز  فریاد می کشد !

 کاراکترها همگی قربانی اند قربانی فضای خشونت باری که جامعه تحمیلش می کند، خشونت های خانوادگی ، شرایط تحمیلیِ و ناخواسته ، رهاشده گی، جامعه ای که برای هم نوع خود دل نمی سوزاند. ارزش و هویتی را عرضه نکرده است تا خروجیِ مناسبی دریافت کند. ، قربانیانِ آسیب های اجتماعی از طبقه فرودست(یکی از تبه کاران بدست همکارش کشته می شود) و طبقه متوسط هستند.هنر نیز در معرض تخریب و آسیب و مرگ قرار می گیرد.( حرفه دختر و پسر، بازیگریِ تئاتر است) هنر بی پناه و تنهاست و مرگ هنرمند به صورتی انجام می گیرد که جنازه ای هم از آن باقی نماند( تبه کاران روی جسدها اسید می ریزند تا شناسایی نشود.) پسر در پایان کار برای نجات جان خودش تنها مذبوحانه هنر خود را عرضه می کند( به قاتل خود می گوید که بدن ورزیده ای دارد و می تواند حرکات فرم انجام دهد!). نمایش با حرکات فرم پسر که با زبان بدن از رنج و ترس و ناکامی حرف می زند به پایان می رسد . طنز تلخیست : آنگاه که انسانیت مفری برای حیات ندارد، هنر چه می تواند باشد جز نمایشی از مرگ خود؟

اتاقی ازان خود...
ما را در سایت اتاقی ازان خود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : samiramisbabaieaa بازدید : 110 تاريخ : جمعه 26 بهمن 1397 ساعت: 0:50