نقدی بر نمایش «هیپولیت» به کارگردانی فرزاد امینی

ساخت وبلاگ

 

Image result for ‫نقدی بر نمایش هیپولیت‬‎

مرثیه ای برای یک نمایش

 سمیرامیس بابایی

ماهنامه دنیای تصویر

 

نفرین از آنجایی آغاز شد که هیپولیت فرزند نامشروع پادشاه تزه، آفرودیت الهه عشق را انکار کرد. وی سوگند خورد که تا زنده است تن به هیچ عشق زمینی ندهد و تراژدی هیپولیت از خشم آفرودیت شکل گرفت. اوریپید به رسم معمول زمان خود در ابتدای نمایشنامه کلیت داستان را از زبان آفرودیت  بازگو میکند.به افسون آفرودیت، فدر عاشق پسر خوانده خود میشود و چون رازش را برای دایه خود بازگو می کند دایه از سر دلسوزی آن را با  هیپولیت در میان می گذارد. هیپولیت دایه را لعنت می فرستد و فدر از رسوایی این عشق گناه آلود دست به خود کشی میزند. شاه که از نامه فدر پسر خود را گناهگار اصلی این حادثه می داند او  تبعید میکند ودر نهایت هیپولیتِ باکره، قربانی نقشه های آفرودیت، به نفرین پدر و به وسیله خدای دریاها جان خود را ازدست میدهد. اما  نمایش هیپولیتِ امینی  از آن طرف بام افتاده است و برای مخاطبی که  داستان اسطوره ای را نداند  یک سردرگمی بزرگ است. تراژدی فرصت پرداخت و نفس کشیدن ندارد. تو گویی مخاطب از همان ابتدای کار وارد مجلس ختم پر سر و صدایی شده باشد که نه متوفایش را بشناسد نه نسبت آدمها عزادار را با یکدیگر. تنها دیالوگی که برای ما اختلاف آفرودیت و هیپولیت را مشخصآ می کند آن است که هیپولیت مدام تکرار می کند«آفرودیت من تو را به هیچ می شمارم»  نمایش از زبان کلایسک برخوردار است اما از  آنجایی که فیزیکال اکت بر زبان گفتار ارجحیت دارد فهم داستان را دشوارتر می سازد . هیپولیت یک نمایش نا موفق است چرا که زبان بدنی و بیانی آن با هم خوانی ندارد ومخاطب چنین داستان پیجیده ای را دچار نافهمی می کند . ریتم کار کش دار و فرسایشی است. از طرفی شخصیتهای پرداخت نشده داستان نیز به ضعف کار می افزاید  مثلا  آرتمیس جز زنی که مدام مویه میکند چه جایگاه دیگری دارد؟ ما فقط در نمایش آرتمیس نامی را می شناسیم که مدام می گوید نمی تواند به هیپولیت کمک کند. بازیگران جملگی با قیافه های نزار همگی در حال نالیدن هستند و حتا اجازه نمی دهند داستانی پیش برود تا تراژدی شکل بگیرد. باید نیمی ازنمایش بگذرد تا مشخص شود تزه پدر هیپولیت است یا مشخص شود فره چرا باید  عشق خود نسبت به هپولیت را گناه آلود بداند زیرا برای مخاطب مشخص نیست فره عاشق پسر خوانده ش شده است.نمایش از زمانی قابل دیدن میشود که بازیگران از کنشهای بدنی خود کاسته و بر دیالوگ گویی های خود می افزایند.البته استفاده از زبان مکتوب ادبی و شاعرانه به همان شیوه کلاسیک در صورت موفقیت زیبایی های خاص خود را دارد . نگارنده عقیده دارد کارگردان در تعریف این تراژدی یونانی از سیاست  درستی استفاده نکرده  وتراژدی تبدیل به مرثیه سرایی صرف شده است. هیپولیت یک کار کاملا شخصی و سلیقه ایست. بعد ازپایان نمایش شاید مخاطب نتواند  برای این سئوال  چرا  به تماشای این نمایش نشسته است پاسخی درخور توجه  داشته باشد.

اتاقی ازان خود...
ما را در سایت اتاقی ازان خود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : samiramisbabaieaa بازدید : 110 تاريخ : جمعه 26 بهمن 1397 ساعت: 0:50